فرزانه شهامت روزنامه نگار
تا پایان فرصت طلاییمان برای افزایش جمعیت چیزی نمانده است؛ فقط حدود هفت سال. جمعیتشناسها میگویند اگر نرخ باروری از 1.66 کنونی به دستکم 2.2 نرسد، در تلهجمعیتی گرفتار میشویم. آنها میگویند هر کشوری که وارد این تله شود، دستکم ۱۵۰سال طول میکشد تا بتواند خودش را از این سیاهچاله خلاص کند.با اعلام تازهترین دادههای جمعیتی در خراسانرضوی، بهتر میشود به این سؤال پاسخ داد که تا اینجای کار، اجرای سیاستهای جمعیتی در استان و مشهد چقدر و روی چه قشرهایی اثرگذار بوده است.
هفتمین در کشور
هفتمین استان کشور در نرخ ولادت هستیم، پس از سیستان وبلوچستان، خراسان جنوبی، خوزستان، هرمزگان، گلستان و یزد. این نخستین داده ای است که بعد از گردآوری و تحلیل آمارهای سال1401، به تازگی اداره کل ثبت احوال خراسان رضوی منتشر کرده است. آن طور که این گزارش می گوید، در سالی که گذشت، 101هزارو744 نوزاد در استان ما به دنیا آمده اند که از آمار سال1400، 5هزارو285 نوزاد کمتر است. قسمت بد ماجرا این است که آمار سال1400 از سال1399 و سال1399 از سال1398 و آن هم از سال های قبل، کمتر بود. به بیان دیگر، این روندی است که روی نمودار بهتر می توانید آن را ببینید.
وقتی دیگر شاخص های وقایع حیاتی را که مرتبط با ولادت هستند، در هفت هشت سال اخیر بررسی می کنیم، می بینیم که وضعیت امروزمان چیز غافل گیرکننده ای نیست و نشانه های آن به روشنی از سال ها پیش آشکار بوده است. نمونه اش افزایش نسبت طلاق به ازدواج است که در گزارش های 30خرداد و 24تیر امسال در همین صفحه مفصل به آن پرداختیم. خلاصه اش این بود که در خراسان رضوی این نسبت از حدود 37 در سال1397 به 46.6 در سال1401 افزایش پیدا کرده است. یعنی اگر در سال1397 به ازای هر 100 ازدواج، شاهد 37 طلاق بودیم، این میزان در سالی که گذشت، به حدود 47 طلاق رسیده است. از افزایش طلاق و کاهش ازدواج، نتیجه ای به جز کاهش ولادت را می شود داشت؟
نگرانی از آینده
افزایش طلاق ها تأثیر روانی منفی اش را روی جامعه و رغبت به فرزندآوری هم گذاشته است. قدیم ترهایی که خیلی هم دور نیست، بچه دارنشدن در یکی دو سال ابتدایی زندگی مشترک، چیز عجیبی بود و زمزمه حرف وحدیث های اطرافیان را بلند می کرد، اما اکنون اوضاع فرق کرده و نگرانی زوج ها از تداوم زندگی مشترکشان، کاهش تمایل آن ها به فرزندآوری در اوایل زندگی مشترک را موجب شده است. طوری که ترجیح می دهند این تصمیم را دست کم تا زمانی که از آینده زندگی اطمینان نسبی پیدا نکرده اند، به تعویق بیندازند. آمارها هم روی این گمانه مهر تأیید می زند و نشان می دهد که بیشتر نوزادان به دنیاآمده در سال1401 از مادران 25 تا 29 و 30 تا 34ساله بوده است که از آغاز دوره باروری زنان، سال ها فاصله دارد.
افزایش سن ازدواج و کاهش فرصت فرزندآوری نکته دیگری است که با آمار کاهشی ولادت ها کاملا جور در می آید. آن طور که تازه ترین داده های اداره کل ثبت احوال نشان می دهد، میانگین سن ازدواج هم برای آقایان و هم خانم ها در خراسان رضوی رو به افزایش است. این عدد در سال1393 برای مردان 27سال بوده که در سال1401 به 29.5سال رسیده است. سن ازدواج در زنان نیز در همین بازه زمانی از 22سال به 24سال افزایش پیدا کرده است.
نشانی غلط
به دلایلی که اشاره شد، مشکلات معیشتی را هم اضافه کنیم؛ احتمالا پاسختان مثبت است. نتایج یک پژوهش ملی که چندسال قبل با شرکت 20هزارو935 نفر انجام شد نیز می گوید که باید مسائل اقتصادی را به فهرست دلایل بچه دارنشدن اضافه کرد.
این پژوهش با مشارکت خانم های متأهل در سن باروری (15 تا 49سال) و مردان دارای همسر در سن باروری از 31 استان کشور انجام شد. نتیجه این بود که میزان تمایل به فرزندآوری31.8 درصد و میزان بی رغبتی به فرزندآوری68.2 درصد است. مهم ترین دلیل آن هایی که بچه نمی خواستند، نگرانی از آینده فرزندان جدید و نگرانی درباره افزایش مشکلات اقتصادی با آوردن فرزند دیگر گزارش شد. دست اندرکاران این پژوهش بر اساس یافته هایشان اعلام کردند: «به نظر می رسد رفع مشکلات اقتصادی حتی بدون تصویب سیاست های تشویقی، منجر به ازدیاد فرزندآوری شود.» بااین حال، کارشناسان بسیاری هستند که با دلیل می گویند برخلاف نظر خانواده ها، عامل اقتصادی دلیل اصلی به دنیانیاوردن فرزند نیست. به عنوان نمونه، دکتر صابر جباری فاروجی، سرپرست مرکز جوانی جمعیت وزارت بهداشت، معتقد است ارتباط دادن کاهش فرزندآوری به مسائل معیشتی و اقتصادی، آدرس غلط دادن به مردم است. او این را هم می گوید که صحبتش به این معنا نیست که به وضعیت معیشتی افراد بی توجه باشیم و آن را بی تأثیر بدانیم، اما مسائل فرهنگی بسیار بیشتر از اقتصاد در فرزندآوری دخیل است و وضع امروز ناشی از وجود اشکالاتی در انگاره های ذهنی زوج هاست.
مهم تر از اقتصاد
استدلال بسیاری از کسانی که با صحبت این کارشناس موافق هستند، مقایسه نرخ ولادت در استان های ثروتمند کشور با استان های کم برخوردار است. هر کدام از ما هم در اطرافیان خود نمونه هایی از این دست داریم؛ خانواده های ثروتمندی که کم فرزند یا بی فرزند هستند و خانواده های متوسط یا کم برخورداری که فرزندان متعدد دارند.
مشابه این استدلال را برای استانمان نیز می شود تکرار کرد. میزان مطلق ولادت ها در دست کم پنج سال گذشته در همه شهرستان های خراسان رضوی کاهشی بوده است، بااین حال میزان این کاهش برای همه شهرستان ها یکسان نیست. بیشترین میزان نرخ موالید از آن شهرستان های تایباد، خواف و تربت جام به ترتیب با شاخص 26.4، 23.7 و 18.3 است.
این اعداد را به عنوان مثال با کلات (4)، چناران (8)، سبزوار (11.1) و مشهد (15.2) مقایسه کنید. این اعداد با وضعیت اقتصادی شهرستان های یادشده هم خوانی ندارد و نشان می دهد که در فرزندآوری باید برای دلایل فرهنگی، سهم بیشتری قائل شد.
بی تأثیر روی قشر برخوردار
هرچند تا رسیدن به نقطه مطلوب فاصله بسیاری داریم، نمی شود منکر اثرگذاری فعالیت های رسانه ای و اطلاع رسانی درباره بسته های تشویقی برای حمایت از فرزندآوری شد. هرچه هست، نرخ رشد طبیعی جمعیت که با کاهش پله پله از عدد 2 در سال1394، به 0.9 در سال1400 رسیده بود و در سال1401 با قدری بهبود به یک رسیده است. هنوز برای قضاوت زود است و نمی شود روی ادامه آن در سال های پیش رو حساب باز کرد؛ روی اینکه آیا این افزایش ناشی از سیاست های افزایش جمعیت بوده است نیز همین طور. آن طور که در گزارش تحلیلی ثبت احوال استان آمده، سهم کمی از این افزایش ناشی از سیاست های تشویقی است. این گزارش در ادامه می گوید که سیاست های تشویقی برای افزایش جمعیت بیشتر روی اهرم های اقتصادی و ممانعت از ارائه خدمات بهداشتی برای جلوگیری از بارداری متمرکز شده است. این سیاست ها باعث افزایش باروری در طبقات پایین جامعه شده و نفوذشان در قشرهای برخوردار جامعه بسیار ناچیز و در حد صفر بوده است.
بیشتربودن نرخ باروری در نواحی روستایی نسبت به شهری و در شهرستان های غیربرخوردار نسبت به شهرستان های بزرگ، نیز مناطق حاشیه ای شهرها به ویژه در مناطق کم برخوردار مشهد نسبت به مناطق برخوردار و مرفه نشین، به عنوان دلایل اثبات این ادعا بیان شده است.
باورهای کم رنگ شده
وام می دهیم، زمین دریافت می کنید، در اولویت دریافت خودرو هستید و... وعده های تشویق به فرزندآوری هستند که حتما به گوشتان خورده است. می تواند جذاب باشد برای کسانی که از این امکانات بی بهره یا کم بهره اند. با این حساب، تکلیف دهک های بالا که خانه و خودرو و زمین جزو امکانات در دسترسشان است، چه می شود؟ کم توجهی به برنامه ریزی برای فرزندآوری در قشر مرفه مورد اتفاق بسیاری از کارشناسان است؛ به عنوان مثال دکتر محمدمهدی لبیبی، جامعه شناسی که دیدن همه چیز از زاویه اقتصاد را اشتباهی بزرگ و نگاهی تقلیل گرایانه می داند، می گوید: نتایج پژوهش ها و پایان نامه ها در سطح کارشناسی ارشد و دکتری نشان می دهد رغبت یا بی رغبتی افراد به فرزندآوری را باید فراتر از مسائل اقتصادی بررسی کرد.
او معتقد است نقطه شروع برای افزایش فرزندآوری، فرهنگ است، نه اقتصاد. همچنین، بهبود اوضاع اقتصادی در صورتی می تواند در فرزندآوری مؤثر واقع شود که خلأهای فرهنگی برطرف شده باشد. این پژوهشگر حوزه علوم اجتماعی با اشاره به ازدست رفتن باورهای فرهنگی گذشته مثل ضروری بودن، پراهمیت و افتخارآفرین بودن داشتن فرزند، از ایجاد تصوراتی مانند باعث زحمت بودن بچه در بخشی از جامعه می گوید، البته با تأکید بر اینکه ضرر این تصور اشتباه، هم به خود افراد برمی گردد و هم جامعه تبعات آن را در آینده خواهد دید.
دکتر مجید ابهری نیز از منظر تخصص خود در رفتارشناسی به نکته دیگری اشاره می کند که بازهم ریشه فرهنگی دارد و اصلاح آن راهکارهای فرهنگی را می طلبد؛ اینکه خانواده های مرفه بیشتر به دنبال تفریح، خوش گذرانی یا هدف های دیگر هستند و فرزندآوری را مانعی برای این کارها می دانند. دراین بین، مصطفی اقلیما، دکترای علوم اجتماعی، به دلیل فرهنگی و مرتبط با سبک زندگی در قشر مرفه اشاره می کند که کمتر به آن توجه می شود: زمانی که بحث دهک های بالا را در کاهش فرزندآوری مطرح می کنیم، مشغله های روزانه آن ها را در نظر نمی گیریم. بسیاری از خانم های این دهک ها شاغل هستند و وقت و موقعیت نگهداری از کودک را ندارند.
فهرست کارشناسان و استادانی که برای ترویج فرزندآوری بر عوامل فرهنگی به ویژه در قشرهای برخوردار تأکید می کنند، خیلی بلندتر از موارد اشاره شده است. حالا بهتر می شود دلیل اتفاقات جمعیتی کشورمان و عددهایی را که در جدول آمده است، فهمید. برای اصلاح کاستی هایی که اشاره شد و پایان فرصت طلایی مان برای افزایش جمعیت، چیزی نمانده است؛ فقط حدود هفت سال.